سوال در مورد انتخاب رشته ارشد
یکی از دانشجویان بسیار خوب، متن زیر را برای بنده ارسال کردهاند:
بنده دانشجوی سال آخر نرم افزار هستم و با توجه به نزدیکی فرصت کردیت و ثبت نام کنکور ارشد باید به زودی رشتهی ارشدم را انتخاب کنم. بنده برنامهام این است که اگر برای دکترا هم از ایران رفتم برگردم و زندگیام را در ایران تشکیل دهم، و علاقهمند به داشتن شغل آکادمیک هستم و این را میدانم که اگر بخواهم «رضایت شغلی» داشته باشم نیازمندم که بدانم تلاشهایم «اثرگذاری» بالایی دارد. اما با این شهود رو به رو هستم که اگر در ایران استاد کامپیوتر در گرایشهای نظری (مثلا هوش مصنوعی یا علوم کامپیوتر) بشوی، اثرگذاری پایینی داری. دلایل من برای داشتن این شهود این است:
1- استادی که در یکی از چند دانشگاه برتر دنیا در حال پژوهش است، حس «پیش بردن یک زمینه علمی» را دارد و به او حس اثربخش بودن و در نتیجه رضایت شغلی میدهد، اما با استادی و کار پژوهشی در ایران، به خاطر نبودن در کانون مرکز آن علم، یا نبود امکانات و همکار خوب، یا به هر دلیل دیگری به نظر میآید که یا پژوهش خوبی نمیتوانی انجامدهی، یا اگر هم انجامدهی خیلی دیده نمیشود و خلاصه به این حس نمیرسی که پژوهشهایت اثر بخشی جدیای داشته است، (در حدی که خودت را آغازگر یک مسیر یا نگاه جدی بدانی) که از صرف کردن عمر خودت در آن راضی باشی.
2- از طرف دیگر مسالههایی که حل میکنی و تلاشهایت کمکی به مردم اطرافت، کشورت یا شرکتهای دور و برت نمیکند (مثلا مشابه کسی که در هر شرکت داخلی یا خارجی کار R&D میکند) و از این جهت هم حس اثر گذاری نخواهی داشت و و ناراضی خواهی بود.
برای همین به فکر دو رشتهی دیگر افتادم. یا تغییر رشته به اقتصاد، که علاوه بر این که فضای پژوهشی با جنبههای ریاضی دارد و به سلیقه بنده میخورد، آن طور که از دیدن فعالیتهای اساتید اقتصاد شریف دستم آمده، فضای کار پژوهشیشان میتواند ناظر به مسایل اقتصاد ایران باشد و خوب این احساس اثرگذار بودن و رضایت به انسان خواهد داد. و یا این که به رشته MBA بروم و کلا فضای پژوهش و استادی را کنار بگذارم.
بسیار خوشحال می شوم که در این قضاوت ها هر اشتباهی را می بینید و یا هر را نقدی که حس می کنید را بفرمایید.
شاید متن زیر پاسخ مناسبی برای ایشان باشد:
به نظر میآید شما به دنبال اثرگذاری در اطرافتان در ایران هستید. به دو مسئله جدی میتوان پرداخت:
- چرا شما دنبال اثرگذاری در اطرافتان در ایران هستید.
- تاثیرات استاد دانشگاه بودن در رشتههای مختلف در اثرگذاری در ایران چه میتواند باشد، چه هست.
سوال ۱: چرا شما دنبال اثرگذاری در اطرافتان در ایران هستید.
راستش نمیدانم شما چرا دنبال این هستید. اما بسیاری از افرادی که میشناسم، در دورانهای مختلف زندگی به این موضوع ترغیب شدهاند. کم کم که به استقلال فکری میرسند، میگویند حالا چرا به ایران؟ چرا به جاهای دیگر خدمت نکنیم؟ مگر نهاینکه مردم بقیه دنیا هم انسان هستند، خوب به آنها بپردازم. تازه اگر بتوانم کاری در خارج از کشور انجام بدهم و پولش را بیاورم اینجا که بهتر است. یا اگر کاری انجام بدهم و افتخارش را بیاورم ایران.
سوال ۲: تاثیرات استاد دانشگاه در رشتههای مختلف
خودم هم در حال حاضر درگیر این مسئله هستم. یک استاد دانشگاه چه میکند؟ سوال بهتر این است که کلا یک استاد دانشگاه چه میتواند بکند.
گزینهها:
- تربیت دانشجوهای خوب
- ایجاد جنبشهای اقتصادی
- ایجاد جنبشهای علمی
- کار پژوهشی در یک مبحث علمی
- کار اقتصادی در یک مبحث علمی
شاید باورتان نشود، اما واقعیت این است که بسیار بیش از آنچه فکر میکنید، یک استاد کامپیوتر میتواند اقتصاد ایران را تغییر دهد. حتی میتواند راه حلهایی تولید کند که دیگران بیایند و در این راه حلها رشد کنند و آنها اقتصاد را تغییر دهند.
از دور که نگاه میکنیم، چون ما رشته کامپیوتر خواندهایم، بدیهای کامپیوتر را میشناسیم و سختیهای کار کردن در آن را. اما چون اقتصاد نخواندهایم، فکر میکنیم در اقتصاد حتما میتوان کارهایی انجام داد، مخصوصا چون کارهای نظری و زیربنایی در آن انجام میشود. ولی تا آنجایی که بنده میدانم، دانش اقتصاد آقایان نیست که کار میکند، بلکه وقتی شما میتوانی در سطح اثرگذارتری وارد بشوی، سلیقههای اقتصادی شما کار میکند، که البته سلیقهها هم وابسته به دانش اقتصادی است. به عبارت دیگر، شما وقتی در اقتصاد اثرگذار خواهی بود که بتوانی در سطوح بالای تصمیمگیری وارد بشوی. همانطور، وقتی در کامپیوتر دولتی اثرگذار خواهی بود که بتوانی در سطوح بالای تصمیمگیری کامپیوتری وارد بشوی. برای مثال فکر میکنید رئیس مرکز تحقیقات مخابرات فردی اثرگذارتر است یا وزیر اقتصاد؟
یک کار دیگری که دارد شکل میگیرد، ایجاد روشهای شغلی است. جا دارد که یادی کنیم از شمارا. شرکتی که برخی تحلیلگران داده راهاندازی کردهاند تا کارهای علمی انجام بدهند در صنعت کشور. اگر این کار بگیرد، معنیاش این است که کارهای سطح بالای علمی، حتی تولید علم متصل میشود به صنعت و البته این خیلی مهم است. به قول تجار، این شرکت یک تغییر دهنده بازی است. زین پس، احساس اثرگذاری عمیق و با کیفیت را بیشتر میتوانید در فارغالتحصیلان ریاضی پیدا کنید!
MBA و استاد دانشگاه نشدن که داستان دیگری دارد که با فرضهای ابتدای نامهتان جور در نمیآید. به هر حال ورودی به اقتصاد کشور نیز کار جالبی است و بسیار هیجان انگیز. برخی از افرادی که وارد کارهای تجاری در کشور شدهاند، با استفاده از پشتوانه اعتباری علمی و دانشگاهی را در دانشکده کامپیوتر حتما میشناسید. مشهور هستند. این هم کار خوبی است. خودتان ببینید آیا به اینگونه زندگی علاقهمند هستید؟
و البته یک نکتهای که نباید فراموش شود این است که: شما در حال حاضر چنین فکر میکنید که میخواهید در ایران اثربگذارید. عموم افرادی که میشناسم، در زمان تحصیل در خارج از کشور اثرهای متعددی میگیرند. از جمله این اثرات این است که ترجیح میدهند از راه دور در ایران اثر بگذارند. اگر شما هم از این ۹۵٪ باشید، قاعدتا کلا این سوال و جوابها برای شما نقش تزئینی خواهد داشت.
در نهایت باید بگویم، خیلی سوال و تصمیم سختی است. اگر من بودم، به هیچوجه به این رشتهها نمیرفتم. به خاطر جوش، به خاطر اینکه طرز فکری که این رشتهها به انسان القا میکند، عموما طرز فکری نیست که یک انسان ریاضیگونه بپذیرد. اما به هر حال تصمیمگیری سخت و حتی توصیه کردن در این زمینهها کار سختی است!
جالب بود؟
نوشتههای دیگری که شاید برای شما جالب باشند: