آیا علم می‌تواند انسان را به کمال برساند؟‎

نامه‌ای با متن زیر دریافت کردم:

سلام آقای دکتر فروغمند. سال نو مبارک

من دانش آموز سال اول دبیرستان هستم و در رشته تجربی تحصیل می‌کنم. من از طریق فلانی که دانشجوی شریف هستن باهاتون آشنا شدم. می‌خواستم نظرتون رو درباره فلسفه بدونم. به نظر شما بهترین راه برای رسیدن به کمال، درک حقیقت، بالا بردن سطح معرفت و ایمان و در نهایت رسیدن به خدا، تحصیل در رشته فلسفه است یا تحصیل در شاخه‌های دیگر علوم مثل زیست‌شناسی، ریاضی و … . به نظر شما آیا تحصیل در رشته‌های علمی سبب رشد و کمال انسان و تقرب به خدا و پی‌بردن به حقیقت جهان می‌شود؟ پیامبران و امامان توصیه کرده‌اند که با خواندن علوم دینی و معرفتی، خود را بشناسیم و به خدا برسیم ولی رشته‌هایی چون فیزیک، زیست، شیمی یا ریاضی ففط به بررسی جهان مادی و بعد ظاهری می‌پردازند و توجهی به باطن و بعد دیگر انسان ندارند. حال با توجه به این نکته چگونه می‌توان با تحصیل در چنین شاخه‌های علمی به کمال رسید و خود را به خدا نزدیک‌تر کرد؟ به نظر شما پیشرفت علم سبب ضعیف‌تر شدن ایمان می‌شود؟ اگر نه پس چرا بسیاری از دانشمندان به خدا ایمان ندارند مثل خیلی از زیست‌شناسان غربی؟ هدف شما از تحصیل در رشته فلسفه چه بود؟ و اینکه چرا فقط به این رشته نپرداختید و در کنار آن در یک رشته علمی دیگر را هم ادامه دادید؟ بسیار بسیار ممنون میشم که من را از نظرات پر فیض خود مستفیذ سازید.

با تشکر

و این هم پاسخ:

۱- سوال خوبی است. در زمان ما بسیاری از دانش‌آموزان و دانش‌جویان این سوال را داشتند. اما کم کم این سوال را رها کردند. شاید به خاطر این‌که نمی‌توانستند پاسخ این سوال را پیدا کنند و شاید به خاطر این‌که ترجیح می‌دانند پاسخ این سوال را ندانند.

۲- سوال: «مگر علوم دینی به فلسفه ربط دارند؟» ظاهرا برخی مسائل این دو علم یکی است. اما آیا واقعا چنین است؟ آیا واقعا موضوعاتشان یکی است یا فقط مشابهت‌های ظاهری دارند؟ اگر به تاریخ ورود فلسفه به اسلام نگاه کنیم، به نظر می‌رسد در زمانی که قرار بوده علوم در دست مسلمانان قرار بگیرد، در پاسخ به این پیشرفت، نهضت ترجمه به سرعت فلسفه را وارد اسلام کرد به صورتی که تقریبا تمامی متفکران را به آن مشغول کرد. نمی‌خواهم فلسفه را نقد کنم، که البته جایش اینجا نیست، بلکه هدفم فقط طرح این سوال است که آیا فلسفه همان علم دینی است؟

۳- (یک سوال دیگر)

۴- پس اگر این‌ها راه شناخت خدا نیستند، یا حداقل بهترین راه شناخت خدا نیستند، پس الف) بهترین راه شناخت خدا چیست؟ ب) پس ما در دانشگاه چه می‌کنیم؟

قبول دارم که شناخت عالم مادی، سهم کمی از معرفت الهی دارد.

۴-الف) طبیعتا پاسخ این سوال را باید از قرآن پیدا کنیم. کار سختی است. اما شدنی است.

۴-ب) به صورت کلی، دانشجویانی که در رشته‌های مهندسی و علوم تحصیل می‌کنند قابلیت‌های فکری و ملاک‌های فکری بهتری دارند برای تفکر. در نتیجه فکر می‌کنم ایشان قابلیت‌های بهتری دارند برای شناخت و فهم و قبول مفاهیم قرآنی. در نتیجه به عنوان یک پس‌زمینه کلی شاید زندگی در فضای این رشته‌ها بهتر باشد.

۵- آیا دانشمندان بی‌دین‌تر هستند؟ راستش پاسخ این سوال را نمی‌دانم. کتابی دکتر گلشنی در این زمینه دارند که شاید خواندنش خالی از لطف نباشد. می‌توانید مختصری در مورد آن کتاب را اینجا بخوانید.

۶- اما بالاخره باید پذیرفت که (حداقل به نظر می‌رسد) که علم معاصر با دین ناهماهنگی‌هایی دارد. خوب بالاخره تا کنون کسی این مشکلات را حل نکرده. تلاش‌های فراوانی برای پاک کردن صورت مسئله انجام شده. تلاش‌هایی هم توسط مسیحیان انجام شده که برای ما بسیار ضعیف جلوه می‌کند. در نتیجه این جای کار هم خالی است.

اما سوال اصلی شما، که از متن نامه شما برمی‌آمد، هیچ کدام از سوال‌های بالا نبود و پاسخ‌های بالا کمکی به آن نمی‌کند. سوال شما را شاید باید اینگونه پرسید: اگر برای ما مهم باشد که زندگی علمی‌مان را در راستای دین‌داری‌مان قرار دهیم باید چه کنیم؟ و در ابتدا باید چه رشته‌ای بخوانیم؟

پاسخ این سوال را نمی‌دانم. اما می‌دانم به این منظور باید بدانیم برنامه خدا چیست و در حال حاضر در کدام مرحله از برنامه خداوندی هستیم و نقش ما در این برنامه خدا چیست. این‌ها سوال‌های خیلی خیلی سختی هستند.




جالب بود؟

نوشته‌های دیگری که شاید برای شما جالب باشند:

  • بسم الله الرحمن الرحیم
  • کلیدواژه auto در C++
  • ترنسفورمرها، منابعی برای یادگیری‎
  • نقد کتاب «اندازه‌گیری دنیا»‎
  • درس «ماشین و ذهن»، درسی مناسب برای تدریس