اسقاط اضافات

چند شب پیش بحثی مطرح شد با دکتر علیشاهی که چگونه باید در شرایط پیچیده دانشمندان در ایران دانشمند بود و دانشمندانه زندگی کرد. یکی از توصیه‌هایی که اخیرا مورد توجه استاد قرار گرفته بود، به بیان یکی دیگر از حضار «اسقاط اضافات» نام گرفت. ظاهرا اسقاط اضافات یعنی حذف چیزهای زائد.

کلا دکتر علیشاهی حرفشان این بود: ما در شرایط کنونی، باید کلی کار انجام بدهیم. وظایف مختلفی داریم و برای موفق بودن باید کارهای فراوانی انجام بدهیم. در این شرایط باید بتوانیم تا جایی که می‌توانیم کارهای اضافی را از فهرست کارهایمان حذف کنیم.

از مواردی که خیلی وقت و انرژی می‌گیرد، مراجعات دانشجویی است. شاید به چشم دانشجویان نیاید و شاید خیلی از دانشجویان اصلا مراجعه‌ای به اساتید انجام ندهند. اما وقتی مشکلات دانشجویان را می‌شنوی، خوب حداقل برای ما سنگین است. بالاخره دانشجویان مختلف مشکلات مختلفی دارند. برخی مشکلات خیلی جدی است و درد دانشجو، حداقل به اندازه درد دل، بالاخره دل‌آزار است. چه کار می‌توان کرد؟ آن دانشجو مگر چند نفر را دارد که این درد در را با او بکند؟ از این طرف، وقتی مشکلی را می‌شنوی و کاری از دستت برنمی‌آید هم سخت است. بالاخره باید قبول کرد، این هم قسمتی از کارهایی است که باید انجام بدهیم.

فعالیت‌های صنفی فراوانی برگردن اساتید است. مثلا دکتر علیشاهی الآن معاون دانشجویی هستند. بالاخره باید یکی از اساتید این مسئولیت را قبول کند و قبول کردن این مسئولیت طبیعتا فعالیت‌های فراوانی در پی خواهد داشت. هم‌چنین بالاخره باید دکتر فکر کنند و برخی پیشنهادات برای دانشکده بیاورند. و طبیعتا باید با طرفین صحبت کنند و همه را قانع کنند که طرح‌ها را اجرا کنند. و طبیعتا باید پس از آن وضعیت را پایش کنند. و در نهایت باید مسئولیت وقایع پیش آمده را بپذیرند. حالا اگر طرحشان اثرات مثبت داشته باشد که کسی به ایشان نسبت نمی‌دهد، اما اگر مشکلی پیش بیاید، همه دنبال منشاء طرح می‌گردند!

تدریس را که نگو. حدودا ۲ روز کامل از هفته را می‌گیرد. بعضا ۳ روز از هفته را پر می‌کند! شاید باور نکنید ولی واقعیت دارد. تصحیح‌ها را که نگو و اعتراض به تصحیح‌ها. و اعتراض به درس در انتهای درس.

پژوهش را چه کنیم؟ که اگر رها کنیم، دانشگاه هم ما را رها می‌کند.

بعضا از همه جای ایران مراجعه می‌کنند که فلان مساله را چه کنیم. یا مثلا حتی من هم اثبات‌های کوتاهی از قضیه فرما را مشاهده کرده‌ام که باید یا قبول کنم یا اشتباهش را پیدا کنم.

برخی هم هستند که می‌خواهند در دانشکده ریاضی شریف تحصیل کنند و قول می‌دهند که حتما نمره‌های خوبی بگیرند اگر قبولشان کنیم.

توصیه‌نامه نویسی هم هست. البته عذاب وجدان برای نوشتن توصیه‌نامه بیش از وقتی است که می‌گیرد.

ارتباط با صنعت را که نگو. یکی دو سال اخیر را تلاش کردیم که یک راه جدید باز کنیم برای ارتباط با صنعت. نه از این ارتباط با صنعت‌هایی که دانشگاه یک پروژه از صنعت بگیرد و انجام بدهد. یا حتی یک مساله در صنعت را بگردد در مقاله‌ها و راه حلش را پیدا کند و حل کند. تلاش کردیم مساله‌هایی پیدا کنیم در صنعت که راه حلش در مقاله‌ها هم وجود ندارد. مجبور باشیم مقاله‌هایی تولید کنیم تا مشکل صنعت را حل کند! این خیلی کار سختی است و کار سختی خواهد بود. راستش خیلی بیش از انتظار هم نتیجه داده. دستاورهایی که فکر می‌کردم در ۵ سال به آن برسیم را امسال به دست آوردیم. ولی خوب خیلی وقت و انرژی گرفت.

کلی کار دیگر هم هست.

خلاصه این کارها که هست، دکتر می‌گویند حداقل کارهای اضافه دیگری انجام ندهیم.




جالب بود؟

نوشته‌های دیگری که شاید برای شما جالب باشند:

  • بسم الله الرحمن الرحیم
  • کلیدواژه auto در C++
  • ترنسفورمرها، منابعی برای یادگیری‎
  • نقد کتاب «اندازه‌گیری دنیا»‎
  • درس «ماشین و ذهن»، درسی مناسب برای تدریس